uno : با خرسندی رفتم پست جعبه رو بگیرم دیدم این واس یه چیز دیگه بود و بسته گم گشته گویا. با خوشحالی میگه برمیگرده به صاحبش و گم نمیشه ، تو دلم میگم گم بشه بهتره تا برگرده پیش اونی که فرستادش .
dos : ازون روزای I hate everyone even myself عه ، جون میداد واسه حرکات انتحاری بستن همه چی.
tres : اون زمانا میرفتیم کاراته طفلی بیش نبودیم، اسم خواهر دوستم تو باشگاه نسترن بود، یه بار اومده بود در باشگاه این خواهرشو صدا زد منم از خامیآهنگ نسترنای عشق من حرفی بزن بگو تورو به خدا رو خوندم . هنوز که هنوزه بهم میگه بیا این خواهر مارو که عشق اولت بود بگیر .
cuatro : فال تاروتم بلد نیستین بگیرین؟ پس این همه فالگیر کجان :))
cinco : هم خوشحالم جمعه س هم ناراحتم جمعه س.
seis : ح ثشس عاحکمحکت شوجخع سخحرحیق :دی
سال دوم دانشکده ی من