اون دوستی که بسته فرستاده بود و برگشته بود دستش زنگ زد امروز، گفت کاری نداری پاشم بیام اونجی؟ کاری نداشتم و واسه برگشتن بسته ش عذاب وجدان داشتم گرچه تقصیر من نبود، زین رو گفتم بیا.
دیگه نشستم شستم و سابیدم تا الان.
بی ربط : دکتر پ یه گلدون کوچولوی دیواری وصل کرده به دیوار اتاقم، توش آبه، بعد دقیق بالای پرینتر. میگم بریزه رو این خب اوف میشه پرینترم. میگه نمیریزه. شرط بندی کردیم حالا ببینیم میریزه یا چه.
بی ربط': ما اون نسلی بودیم که سیلی و پس گردنی میخوردیم تو سلمونی واسه صاف نگهداشتن سرمون، بهمون حق بدین شُکه بشیم وقتی نازمون میکنین و گیسمونو کوتاه میکنین.
بی ربط":غذا چی بپزم ؟:))
بی ربط"': با این پاهای گرفته کلی با آهنگهای لیلا قر دادم .
کُدِ شسته دانی به چه ماند؟