میگه یادته بعد از یونی خواستیم بریم بند، بعد زدم به یه تاکسی و چون گواهی نامه نداشتم تو نشستی پشت فرمون؟
میگم آره. دم راننده تاکسیه گرم که تا دید عوض کردیم گفت برو.
میخنده و میگه من همونجا جذبت شدم رفیق.
در حالی که لبخند پهن میاد رو صورتم یه "اوویی مورمورم شد" بارش میکنم.
همان یکشنبه ای که دشمن ماست